وطلبت من سلمان و سمیة قراءة درسهما .
و از سلمان و سمیه خواست درسشان را بخوانند .
قرأ سلمان درسه حول احتراق الکحول و الملح .
سلمان درسش را درباره (پیرامون) آتش گرفتن الکل و نمک خواند .
فقصد اختبار الدرس بمساعدة سمیه .
پس تصمیم گرفت درس را با کمک سمیه آزمایش کند .
سلمان سمیه اختبار الکحول الملح الکبریت الحریق
سلمان / سمیه / آزمایش / الکل / نمک / کبریت / آتش سوزی
عندما رجعت الام ، حزنت کثیرا .
هنگامی که مادر بازگشت بسیار ناراحت شد...
و بعد ساعة و بعد از یک ساعت
وصل الاب أیضاً و نظر الی البیت المحروق ...
پدر هم رسید و به خانه سوخته نگاه کرد ..
فحزن کثیراً . پس بسیار ناراحت شد .
ثمّ نظر الی سلمان و سمیه .... نظر الیهما .... فقط .
سپس به سلمان و سمیه نگاه کرد ... به آن دو فقط نگاه کرد . (بچه ها این نگاه کردن ها بعضی وقت ها از صدتا حرف زشت بدتره . مگه نه؟
فی منتصف اللیل ... در نیمه شب ..
سلمان نائم . سلمان خوابیده است .
انتَ جاهل . انتَ غافل . تو نادانی . تو بی خبری .
لماذا لعبتَ بالکبریت ؟ چرا با کبریت بازی کردی ؟
هل ندمتَ ؟ آیا پشیمان شدی ؟
لماذا غفلتَ ؟ هل انتَ نادم ؟ چرا غفلت کردی ؟ آیا پشیمان هستی ؟
و سمیة نائمة . و سمیه خوابیده است <
انتِ غافلة . انتِ جاهلة . تو بی خبری . تو نادانی .
لماذا لعبتِ بالکبریت ؟ چرا با کبریت بازی کردی ؟
هل ندمتّ ؟ آیا پشیمان شدی ؟
لماذا غفلتِ ؟ هل انتِ نادمة ؟ چرا غفلت کردی ؟ آیا تو پشیمانی ؟
لماذا انتِ مضطربة ؟ چرا تو سرگردان و پریشانی ؟
هل انتِ .... ؟ آیا تو ...... ؟
لماذا انتَ مضطرب ؟ چرا تو سرگردان و پریشانی ؟
هل انتَ .... ؟ آیا تو ... ؟
فتح الاب عینه و نظر الیهما بحسرة .
پدر چشمش را باز کرد و با حسرت به آن دو نگاه کرد .
فتحت الام عینها و نظرت الیهما بحسرة .
مادر چشمش را باز کرد و با حسرت به آن دو نگاه کرد .
ندم سلمان ..... ندمت سمیة ...
سلمان پشیمان شد .... سمیة پشیمان شد ..
ولکن و اما
هل للندامة فائدة ؟ آیا پشیمانی فایده ای دارد ؟
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
تمرین های درس سوم-عربی سوم
قواعدوترجمه درس سوم-عربی سوم
قواعد-ترجمه وتمرین های درس دوم-عربی سوم
ترجمه درس اول قصر شیشه ای وتمرین ها-عربی سوم
یادآوری و خلاصه قواعد سال اول و دوم راهنمایی
تصاویرعربی جهت استفاده درامتحان
متن وترجمه عربی پایه دوم درس4
متن وترجمه عربی درس 3پایه دوم
متن وترجمه درس دوم پایه دوم
[عناوین آرشیوشده]